ابرههاَبْرَهه، نام یکی از مشهورترین فرمانروایان مسیحی یمن و صاحب فیل که از حبشه برخاست و در حدود ۵۳۰م، به فرمانروایی دست یافت. فهرست مندرجات۲ - ابرهه در منابع عربی ۳ - نسب ابرهه ۴ - ابرهه در سنگ نوشته ها ۵ - ابرهه در شعر جاهلی ۶ - زمینه تاریخی ۶.۱ - تأمین امنیت راههای زمینی و دریایی ۶.۲ - همپیمانی بیزانس با حمیریان یهودی ۶.۳ - اتحاد کشور اکسوم با بیزانس ۶.۴ - از راههای نفوذ بیزانس به سایر کشور ها ۶.۵ - اقدامات ایران در مقابل بیزانس ۶.۶ - کشمکش ایران و روم ۶.۷ - راهیابی مسیحیت به نجران ۶.۸ - احساس خطر ذونواس از گسترش مسیحیت ۶.۹ - نام و نسب ذونواس ۶.۱۰ - معنای دونواس از نظر ابن قتیبه ۶.۱۱ - ذونواس در منابع حبشی و یونانی ۶.۱۲ - انگیزه ذونواس از کشتار نجران ۶.۱۳ - از دیدگاه ابن قتیبه ۶.۱۴ - مسیحیت در یمن ۶.۱۵ - اقوال دیگر دیگر درباره کشتار نجران ۶.۱۶ - دادخواهی از قیصر روم ۶.۱۷ - اعزام سپاه برای خونخواهی ۶.۱۸ - دادخواهی از شاه حبشه به روایت کلبی ۶.۱۹ - شهادت نامه حارث در باره حوادث نجران ۶.۲۰ - پایتخت حمیریان در روایت عربی ۶.۲۱ - شمار کشتگان مسیحی ۶.۲۲ - ذونواس صاحب الاخدود ۶.۲۳ - روایت ابن اسحاق در باره اصحاب أخدود ۶.۲۴ - خرده گیری یاقوت حموی به روایت ابن اسحاق ۶.۲۵ - جریان لشکرکشی نجاشی ۶.۲۶ - ابرهه فرمانده سپاه نجاشی ۶.۲۷ - اختلاف در گزارش ابن کلبی ۶.۲۸ - جنگهای حبشیان با حمیر و شاه یوسف اسأر در سنگ نوشته ها ۶.۲۹ - جانشینان دونواس در منابع گوناگون ۶.۳۰ - پیشنهاد های داده شده برای رفع ناسازگاریها ۶.۳۱ - علت ابهام گزارشهای تاریخنگاران عرب ۶.۳۲ - نکات اختلافی گزارشهای رومی - یونانی و حبشی ۶.۳۳ - سمیفع اشوع ۶.۳۴ - شورش ابرهه ۶.۳۵ - مبدأ گاه شمار حمیری ۶.۳۶ - تاریخ لشکرکشی حبشیان به حمیر ۷ - فرمانروایی ابرهه ۷.۱ - نافرمانی ابرهه ۷.۲ - اقدامات نجاشی برعلیه ابرهه ۷.۳ - گزارش ابوالفرج از جنگ ابرهه با نجاشی ۷.۴ - تاریخ به رسمیت یافتن فرماروایی ابرهه ۷.۵ - زمان تسخیر یمن ۷.۶ - لقب ابرهه در سنگ نوشته ها ۷.۷ - پیمان شکنی یزید بن کبشه ۷.۸ - اعزام نیروبرای سرکوبی یزید ۷.۹ - تسلیم شدن یزید ۷.۱۰ - عدم همراهی شورشیان با یزید ۷.۱۱ - پیروزی بر شورشیان ۷.۱۲ - بازسازی سد مأرب ۷.۱۳ - شیوع بیماری در میان قبایل ۷.۱۴ - اتمام بازسازی سد ۷.۱۵ - دیدار هیئتهای سیاسی با ابرهه ۷.۱۶ - هدف هیئتهای سیاسی از دیدار با ابرهه ۷.۱۷ - شورش قبیله مَعَد ۷.۱۸ - شکست قبیله مَعَد ۷.۱۹ - بازگویی متن سنگ نوشته ۷.۲۰ - متن سنگ نوشته از دیدگاه بیستن ۷.۲۱ - مرگ ابرهه ۷.۲۲ - جانشین ابرهه ۷.۲۳ - مدت فرمانروایی ابرهه و یکسوم ۸ - حمله ابرهه به مکه ۹ - گزارش روسینی از حمله ابرهه به مکه ۱۰ - رد گزارش روسینی ۱۱ - انگیزه ابرهه از لشکر کشی به مکه ۱۲ - زمان حمله به مکه ۱۳ - از دیدگاه پروکوپیوس ۱۴ - فهرست منابع ۱۵ - پانویس ۱۶ - منبع ۱ - معنای ابرههابرهه نامی است غیرعربی که صورت حبشی ابراهیم [۱]
وهب بن منبه، کتاب التیجان فی ملوک حمیر، ج۱، ص۱۳۶، صنعا، ۱۹۷۹م.
[۲]
نولدکه، تئودور، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ج۱، ص۳۳۲، ترجمه عباس زریاب، تهران، ۱۳۵۸ش.
یا ابراهام در گویش حبشیان [۳]
عابدین، عبدالمجید، بین الحبشه و العرب، ج۱، ص۵۹، بیروت، دارالفکر العربی.
به شمار میآید [۴]
جفری، آرتور، واژگان خارجی از قرآن، ص ۴۵ ،بارودا، ۱۹۳۸.
این نام را در تاریخ شاهان اکسوم (حبشه) میتوان یافت. [۵]
عابدین، عبدالمجید، بین الحبشه و العرب، ج۱، ص۱۵، بیروت، دارالفکر العربی.
۲ - ابرهه در منابع عربینام ابرهه در منابع عربی به صورتهای ابرهةالاشرم [۶]
وهب بن منبه، کتاب التیجان فی ملوک حمیر، ج۱، ص۳۱۴، صنعا، ۱۹۷۹م.
[۷]
ازرقی، محمد، خبار مکه، ج۱، ص۱۳۷، ا بهکوشش رشدی الصالحملحس، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
[۸]
ابن هشام، ابومحمد عبدالملک، السیرة النبویة، ج۱، ص۳۸، به کوشش مصطفی السقا، ابراهیم الابیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، داراحیاء التراث العرب.
[۹]
طبری، تاریخ، ج۱، ص۹۲۷.
[۱۰]
مسعودی، علی، مروج الذهب، ج۲، ص۵۲، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت.
ابرهة بن الاشرم، [۱۱]
حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیا، ج۱، ص۸۹، برلین، ۱۳۴۰ق.
[۱۲]
بیهقی، احمد، دلائل النبوة، ج۱، ص۱۱۷، به کوشش عبدالمعطی قلعجی، بیروت، ۱۹۸۵م.
ابرهة بن صباح [۱۳]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱، ص۱۷، به کوشش علی محمد البجاوی، قاهره، ۱۳۸۹ق/۱۹۷۰م.
[۱۴]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱، ص۳۰۴، به کوشش علی محمد البجاوی، قاهره، ۱۳۸۹ق/۱۹۷۰م.
آمده است که از این میان ابرهه اشرم (اشرم: شکافته بینی و لب) پذیرفتنیتر مینماید و گاه نیز با کنیه ابویکسوم، [۱۵]
حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیا، ج۱، ص۸۹، برلین، ۱۳۴۰ق.
[۱۶]
بیهقی، احمد، دلائل النبوة، ج۱، ص۱۱۷، به کوشش عبدالمعطی قلعجی، بیروت، ۱۹۸۵م.
ابرهة بن صباح [۱۷]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۷، ص۳۰۴، به کوشش علی محمد البجاوی، قاهره، ۱۳۸۹ق/۱۹۷۰م.
یا کنیه نادرست ابواصحم [۱۸]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۷، ص۳۰۶، به کوشش علی محمد البجاوی، قاهره، ۱۳۸۹ق/۱۹۷۰م.
آمده است.۳ - نسب ابرههبرپایه نوشته پروکوپیوس [۱۹]
پروکوپیوس، تاریخ جنگ، جلد Transl I توسط H B، Dewing، ج I، فصل، بند XX، لندن، ۱۹۵۴.
ابرهه از تبار بندگان بود. شاید این سخن گزافهآمیز بازتاب اندیشه مردم حبشه یا بازرگانان آن سامان باشد، اما تأییدی که در گزارش ابوالفرج [۲۰]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۷، ص۷۲، به کوشش علی محمد البجاوی، قاهره، ۱۳۸۹ق/۱۹۷۰م.
(مردی از فرودستان، مردی بیاصل و نسب) برای آن میتوان یافت، یکسره از گزارش پروکوپیوس مستقل است و هم از این رو پر معناست. [۲۱]
نولدکه، تئودور، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ج۱، ص۳۳۶، ترجمه عباس زریاب، تهران، ۱۳۵۸ش.
با اینهمه برخی برآنند که ابرهه به احتمال بسیار یک روحانی مسیحی بود. [۲۲]
عابدین، عبدالمجید، بین الحبشه و العرب، ج۱، ص۱۵، بیروت، دارالفکر العربی.
این نکته با هر دو گزارش که طبری [۲۳]
طبری، تاریخ، ج۱، ص۹۳۰.
[۲۴]
طبری، تاریخ، ج۱، ص۹۳۲.
از ابن کلبی و ابن اسحاق آورده است، سازگاری دارد، به ویژه گزارش ابن اسحاق هم [۲۵]
طبری، تاریخ، ج۱، ص۹۳۳.
ابرهه را «ترسا مردی بردبار و مهتر و بزرگوار و پارسا» شناسانده است؛ و اگرچه این هر دو گزارش شیوه نابکارانه وی را در دستیابی به قدرت به روشنی بازگفتهاند، اما برخلاف گزارش ابوالفرج، بر روی هم تصویری مثبت از وی ترسیم کردهاند. [۲۶]
نولدکه، تئودور، ج۱، ص۳۳۶، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ترجمه عباس زریاب، تهران، ۱۳۵۸ش.
اما چنین تصویری به هیچ روی مسلم نیست. زیرا همانگونه که گویدی گفته است، تاریخ نگاران مسلمان - به ویژه ابن اسحاق - گزارشهای مسیحی - رومی مربوط به عصر جاهلی را از منابع سریانی - یونانی بر میگرفتند و اینهمه اگر نه با جانبداری، دست کم با تخیل در آمیخته تواند بود. [۲۷]
عابدین، عبدالمجید، بین الحبشه و العرب، ج۱، ص۵۰، بیروت، دارالفکر العربی.
۴ - ابرهه در سنگ نوشته هاآنچه از منابع گوناگون رومی ، سریان ، حبشی ، یونانی و عربی و به ویژه سنگ نوشتهها درباره زندگی ابرهه به دست میآید، برای ترسیم تصویری روشن و دقیق بسنده نیست. در این میان اگرچه منابع غیر عربی از رویدادهایی مشخص و بر روی هم مستند سخن گفتهاند، اما در گزارشهای اسلامی - عربی ابرهه را بیشتر از رهگذر حمله اصحاب فیل به یاد سپردهاند. در این گزارشها، عنصر تخیل و داستان پردازی غلبه دارد؛ تا آنجا که به شیوه نگرش اساطیری به شخصیتهای پرآوازه تاریخی، از یک ابرهه چند ابرهه آفریدهاند که در دورانهایی گوناگون، از پیش از روزگار سلیمان نبی تا روزگار ابرهه واقعی میزیستهاند و بر کشور سبا و حمیر فرمان میراندهاند. [۲۸]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۳، ص۵۰۷، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
[۲۹]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۴۱۸، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
۵ - ابرهه در شعر جاهلیبدینسان نام ابرهه به شعر جاهلی راه یافت [۳۰]
سندوبی حسن، شرح دیوان امریَّ القیس، ج۱، ص۱۹۲، قاهره، المکتبة التجاریة.
و در نیرومندی و آوازه و شوکت ضربالمثل شد تا آنجا که در پندگیری از سرای سپنج و جهانگذران از وی یاد کردهاند. [۳۱]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۳، ص۴۸۳، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
بدینسان به رغم همخوانیهایی که میان گزارشهای مستقل سراغ میتوان گرفت، اما باز در اغلب منابع عربی، نامها و نقشها و زمان و مکان رویدادها درست به کردار اساطیر به یکدیگر جای پرداختهاند. به مَثَل در رویداد کشتار نجران، دَوْس ذوثَعْلبان در یک گزارش ترسا مردی است که برای یاری جستن از قیصر روم به قسطنطنیه شتافت و در گزارش دیگر مردی است یهودی که پسرانش را مسیحیان کشتهاند. بیگمان اینگونه تفاوتها چشم پوشیدنی است، اما گره نکتههای اساسی را جز با دادههای تازه نمیتوان گشود.۶ - زمینه تاریخیدر سدههای ۵ و ۶م، دو دولت ایران و بیزانس منافع خود را در گرو گسترش هرچه بیشتر نفوذشان در شبه جزیره عرب میدیدند. ایران که از دیرباز انحصار بازرگانی ابریشم را در دست داشت، بر کالاهای بازرگانی روم تعرفههای سنگین میبست و به ویژه در زمان جنگ از رسیدن ابریشم به کارخانههای بیزانس جلوگیری میکرد [۳۲]
رانسیمان، استیون، ج۱، ص۱۶۴-۱۶۵، بیزانس Ciuilisation، Lindin، ۱۹۶۶.
۶.۱ - تأمین امنیت راههای زمینی و دریاییاز این رو بیزانس بر آن بود تا امنیت راههای زمینی و دریایی را از اقیانوس هند به مدیترانه از طریق دریای سرخ به هرگونه تامین کند، حمیریان را از دست اندازی به کشتیهای رومی بازدارد و سرانجام از رهگذر گسترش نفوذ سیاسی - دینی خود در میان عربها آنان را به ایستادگی در برابر ایران برانگیزد. [۳۳]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۷، ص۲۸۲، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
۶.۲ - همپیمانی بیزانس با حمیریان یهودیبیزانس برای ضربه زدن به ایران به دور از هرگونه پروای دینی بههم پیمانی با حمیریان یهودی مذهب یا بتپرست روی میآورد [۳۴]
پروکوپیوس، تاریخ جنگ، جلد Transl I توسط H B، Dewing، ج، فصل، XX بند، لندن، ۱۹۵۴.
۶.۳ - اتحاد کشور اکسوم با بیزانسدر این میان کشور اکسوم که برای حفظ کاروانهای بازرگانی خود در دریای سرخ بارها به سرکوب حمیریان پرداخته بود، پس از آنکه به مسیحیت گروید، منافع سیاسی و اقتصادی و دینی خود را با بیزانس یگانه یافت. ۶.۴ - از راههای نفوذ بیزانس به سایر کشور هایکی از راههای نفوذ بیزانس اعزام مبلغان مسیحی به هند و افریقا و سرزمینهای عرب و گشادهدستی در ساختن کلیساهای باشکوه بود. ۶.۵ - اقدامات ایران در مقابل بیزانسایران نیز به رغم داشتن آیین زردشتی از رواج مذهب نسطوری در درون و بیرون قلمرو خود پشتیبانی میکرد تا در برابر مذهب منوفیزیت کلیسای قسطنطنیه سدی پدید آورد [۳۵]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۲، ص۶۲۶، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
[۳۶]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۲، ص۶۲۷، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
[۳۷]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۲، ص۶۲۹، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
[۳۸]
دانیلو، ژان و Marrou، هنری، قرن مسیحی است جلد I Translby وینسنت کرونین، ج۱، ص۳۶۹-۳۷۱، نیویورک، ۱۹۶۴.
۶.۶ - کشمکش ایران و رومبدینسان میتوان گفت که کشمکش دو قدرت بزرگ آن روزگار، قبایل و دولتهای شبه جزیره همچون غسانیان و لخمیان را به صورت دو قطب متضاد در آورده بود که برای ایران و بیزانس نقش دولتهای ضربهگیررا بازی میکردند، اما گاه نیز ستیز آنها اَتش جنگ را میان دو دولت ایران و روم بر میافروخت. [۳۹]
پیگولوسکایا، نینا ویکتورونا، العرب علی حدود بیزنطه و ایران، ج۱، ص۳۹، ترجمه به عربی به کوشش صلاحالدین عثمان هاشم، کویت، ۱۹۸۵م.
۶.۷ - راهیابی مسیحیت به نجرانمسیحیت در نیمه دوم سده ۴م به نجران راه یافت و در سدههای ۵ و ۶م به اوج انتشار خود رسید. [۴۰]
افرام اغناطیوس، «کتاب الشهداء الحمیریین»، مجلة المجمع العلمی العربی، ج۵، ص۲۳، دمشق، ۱۹۴۸م.
۶.۸ - احساس خطر ذونواس از گسترش مسیحیتذونواس آخرین شاه یهودی مذهب حمیر از دست اندازیهای دولت مسیحی اکسوم به یمن بیمناک بود و گسترش مسیحیت را برای استقلال فرمانروایی خود خطرناک مییافت. از این رو در اواخر، ۵۲۳م به نجران تاخت و شماری از مردم شهر را کشت. ۶.۹ - نام و نسب ذونواسنام و نسب ذونواس در منابع عربی گونهگون آمده است [۴۱]
فل، ایناند، مرگ Christenuerfolgung در SO darabien UND مرد himjarisch - L thiopischen Kriege nach abessinischer Ueber - lieferung، ج۱، ص۱۷، در: ZDMG ۱۸۸۱، XXXV.
با اینهمه شاید بتوان با تسامح بسیار سخن ابن خلدون [۴۲]
ابن خلدون، العبر، ج۲، ص۱۱۱.
را پذیرفت، تاریخ نگاران جملگی برآنند که ذونواس، فرزند تبان اسعد بود و زُرعه نام داشت و چون بر ملک پدران خود غلبه یافت، یوسف نام گرفت.۶.۱۰ - معنای دونواس از نظر ابن قتیبهابن قتیبه [۴۳]
ابن قتیبه، المعارف، ج۱، ص ۶۳۶.
در معنای واژه ذونواس به دو گیسوی پیچانِ وی اشاره کرده است و شروتر این ریشهشناسی عامیانه را پذیرفته است و آن را برگردان عربی واژه سریانی «مسروق» دانسته است که در منابع سریانی به ذونواس اطلاق شده است [۴۴]
ابن قتیبه، المعارف، ج۱، ص ۴۰۳.
، اما از همه مهمتر در دو سنگ نوشته ۵۰۸ Ry ۵۰۷, Ry از یک شاه یهودی به نام یوسف اسأر که با حبشیان میجنگید، سخن رفته است [۴۵]
ریکمانس، ژاک، لا cution شخصی E DES CHR E tiens Himyarites طلا sixi E من سی I مدیری، ج۱، ص۱۳-۱۶، لیدن، ۱۹۵۶.
با توجه به گزارشهای منابع گوناگون این یوسف اسأر باید همان ذونواس باشد.۶.۱۱ - ذونواس در منابع حبشی و یونانیذونواس را در منابع حبشی، فنحاس نامیدهاند. [۴۶]
فل، ایناند، مرگ Christenuerfolgung در SO darabien UND مرد himjarisch - L thiopischen Kriege nach abessinischer Ueber - lieferung، ج۱، ص۱۷، در: ZDMG ۱۸۸۱، XXXV.
اما در منابع یونانی - رومی، صورتهایدیمنوس، دامیان، دیمیانوس نیز میشود که برخی آنرا تأیید بر نام عربی وی به شمار آوردهاند. اما به نظر میرسد که دامیان حمیری که بن ا به نوشته یوحنا افسوسی و مالالا و دیگران در حدود ۴۸۰م با ایدوگ۲ (یا تازینا یا الاعمیدا) شاه حبشه میجنگید، ذونواس نتواند بود. [۴۷]
فل، ایناند، مرگ Christenuerfolgung در SO darabien UND مرد himjarisch - L thiopischen Kriege nach abessinischer Ueber - lieferung، ج۱، ص۲۲ -۲۰، در: ZDMG ۱۸۸۱، XXXV.
[۴۸]
عابدین، عبدالمجید، بین الحبشه و العرب، ج۱، ص۴۵-۴۷، بیروت، دارالفکر العربی.
۶.۱۲ - انگیزه ذونواس از کشتار نجراندرباره انگیزه کشتار نجران گزارشهای اغلب تاریخنگاران عرب، هماهنگ با گزارشهای سریانی بر تعصب دینی شاه یهودی و انتقامجویی وی انگشت نهادهاند. [۴۹]
طبری، تاریخ، ج۱، ص۹۲۵-۹۲۶.
[۵۰]
حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیا، ج۱، ص۸۸، برلین، ۱۳۴۰ق.
[۵۱]
دینوری، احمد بن داوود، ج۱، ص۶۱، الاخبار الطوال، به کوشش عبدالمنعم عامر و جمالالدین الشیال، بغداد، ۱۳۷۹ق/۱۹۵۹م.
[۵۲]
ابن اسحاق، محمد، سیره، ج۱، ص۲۹-۳۳، به کوشش محمد حمیدالله، قونیه، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱.
۶.۱۳ - از دیدگاه ابن قتیبهاما از نوشته ابن قتیبه [۵۳]
ابن قتیبه، المعارف، ج۱، ص ۶۳۷.
میتوان دریافت که ذونواس از نفوذ آل جفنه (خاندان شاهان غسانی) که همچون حبشیان بارومیان هم پیمان بودند و از ایشان کمک مالی سالانه میگرفتند، [۵۴]
پروکوپیوس، تاریخ جنگ، جلد Transl I توسط H B، Dewing، ج ۱۱، فصل X، بند ۲۳، لندن، ۱۹۵۴.
هراسید. از این گذشته دادههای تاریخی به روشنی نشان میدهند که حبشه بارها به انگیزههای دینی و اقتصادی به یمن حمله برده بود، بنابراین شاید ذونواس از آن رو به کشتار نجران دست یازید که میخواست همکاری آنان را با دشمن (سپاهیان مسیحی حبشه) کیفر دهد [۵۵]
فل، ایناند، مرگ Christenuerfolgung در SO darabien UND مرد himjarisch - L thiopischen Kriege nach abessinischer Ueber - lieferung، ج۱، ص۱۵، در: ZDMG ۱۸۸۱، XXXV.
[۵۶]
فل، ایناند، مرگ Christenuerfolgung در SO darabien UND مرد himjarisch - L thiopischen Kriege nach abessinischer Ueber - lieferung، ج۱، ص۱۴، در: ZDMG ۱۸۸۱، XXXV.
۶.۱۴ - مسیحیت در یمنبر پایه گزارشی که ابن هشام [۵۷]
ابن هشام، ابومحمد عبدالملک، السیرة النبویة، ج۱، ص۳۲ ، به کوشش مصطفی السقا، ابراهیم الابیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، داراحیاء التراث العرب.
و طبری [۵۸]
طبری، تاریخ، ج۱، ص۹۱۹.
از ابن اسحاق آوردهاند، مسیحیت را شخصی به نام فیمیون یا عبدالله بن ثامر به یمن برد.۶.۱۵ - اقوال دیگر دیگر درباره کشتار نجرانذونواس که با مردمش به دین یهود درآمده بود، [۵۹]
طبری، تاریخ، ج۱، ص۹۱۹.
[۶۰]
حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیا، ج۱، ص۸۸، برلین، ۱۳۴۰ق.
[۶۱]
کلبی، ابومنذر هشام، کتاب الاصنام، ج۱، ص۵۸، به کوشش احمد زکی پاشا، تهران، ۱۳۴۸ش.
بهنجرانتاختتانجریان را به دین یهود بگرواند، و چون سر باز زدند، مغاکی کند و پر آتش کرد و ۲۰ هزار تن را بسوخت و بکشت.۶.۱۶ - دادخواهی از قیصر روممردی که از این کشتار جان به در برده بود (دوس ذوثعلبان یا حیان یا جبار بن فیض) به دادخواهی نزد قیصر روم به قسطنطنیه شتافت و قیصر در نامهای به نجاشی فرمان داد تا به خونخواهی همدینانش برخیزد. [۶۲]
ازرقی، محمد، اخبار مکه، ج۱، ص۱۳۵، بهکوشش رشدی الصالحملحس، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
[۶۳]
ابن هشام، ابومحمد عبدالملک، السیرة النبویة، ج۱، ص۳۸، به کوشش مصطفی السقا، ابراهیم الابیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، داراحیاء التراث العرب.
۶.۱۷ - اعزام سپاه برای خونخواهینجاشی سپاهی به فرماندهی اریاط گسیل کرد. ابرهه نیز در این سپاه بود. نبرد به شکست حمیریان انجامید و ذونواس از ترس اسارت، سواره بر اسب به غرقاب دریا راند و جان باخت و اریاط به فرمانروایی نشست. ۶.۱۸ - دادخواهی از شاه حبشه به روایت کلبیاما در روایت ابن کلبی [۶۴]
طبری، تاریخ، ج۱، ص۹۲۶.
مردی به نام دوس اهل نجران که مسیحیان دو پسرش را کشته بودند، برای دادخواهی به ذونواس روی آورد. آنگاه مردی که ابن کلبی نامش را نبرده است، از شاه حبشه یاری جست [۶۵]
وهب بن منبه، کتاب التیجان فی ملوک حمیر، ج۱، ص۳۱۲، صنعا، ۱۹۷۹م.
[۶۶]
ابن قتیبه، المعارف، ج۱، ص ۶۳۷.
. شاه حبشه از قیصر روم کشتی خواست و سپاهی گسیل کرد که ذونواس آن را درهم شکست. آنگاه سپاه دیگری به فرماندهی دو تن که یکی از ایشان ابرهه بود، فرستاد. در این نبرد ذونواس شکست خورد و خود را به دریا افکند، و ابرهه فرمانروای صنعا و توابع آن شد. در این روایت اریاط بعدها به هنگام نافرمانی ابرهه پدیدار میشود. [۶۷]
طبری، تاریخ، ج۱، ص۹۳۰.
۶.۱۹ - شهادت نامه حارث در باره حوادث نجرانبسیاری از این گزارشها با آنچه در شهادت نامه حارث آمده، نزدیک است؛ با این تفاوت که بنا به گزارش شهادت نامه، فرمانده حبشی، شاه یهودی را به اسارت گرفت و کشت. ۶.۲۰ - پایتخت حمیریان در روایت عربیهمچنين در روايت عربى پايتخت حميريان، صنعا آمده است، اما در پايتخت بودن ظفار (ريدان) ترديد نمىتوان داشت [۶۸]
عابدین، عبدالمجید، بین الحبشه و العرب، ج۱، ص۵۰، بیروت، دارالفکر العربی.
.۶.۲۱ - شمار کشتگان مسیحیاز سوی دیگر سرود یوحنا، شمار کشتگان مسیحی را بیش از ۲۰۰ تن آورده است (۲۰هزار تن در گزارش عربی) که بی گمان پذیرفتنیتر است [۶۹]
شروتر منوده، R، uon Tristschreiben Jadab را Sarug himjaritischen تعمید میمیرند، در ZDMG، ج۱، ص۳۶۲، سال ۱۸۷۷، XXXI.
[۷۰]
بل، ریچارد، منشأ اسلام در Enuironment مسیحی آن، ج۱، ص۳۸، لندن، ۱۹۲۶.
۶.۲۲ - ذونواس صاحب الاخدوددر اغلب گزارشهای عربی، ذونواس یهودی را صاحب اخدود شناساندهاند و از در افکندن مسیحیان نجران به مغاک پر آتش سخن گفتهاند. ۶.۲۳ - روایت ابن اسحاق در باره اصحاب أخدودبنابراين مىتوان گفت كه گزارش عربى از روايتهايى تأثير پذيرفته است كه بسياري از مفسران در تفسیر سورةالبروج قرآن پيرامون اصحاب اخدود آوردهاند؛ اما جستوجوي منشاء اين روايتها از رهگذر ابن اسحاق و قتاده به احتمال بسيار ما را به آن دسته از مسيحيان نجران كه در دوران خلافت عمر در سال ۱۳ق/۶۳۴م به عراق كوچيدند، مىرساند ۶.۲۴ - خرده گیری یاقوت حموی به روایت ابن اسحاقو درست از همین روست که خردهگیری سنجیده یاقوت [۷۱]
یاقوت، بلدان، ج۴، ص۷۵۵- ۷۵۶.
بر روایت ابن اسحاق سخت تأمل برانگیز مینماید؛ به ویژه آنکه طبری که در تاریخ خود [۷۲]
طبری، تاریخ، ج۱، ص۹۲۵.
ذونواس را به گزارش ابن اسحاق، صاحب الاخدود شناسانده است، در تفسیر خود [۷۳]
ابن اسحاق، محمد، سیره، ج۳۰، ص۸۱ -۹۰، به کوشش محمد حمیدالله، قونیه، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱.
نه حدیثی از پیامبر درباره رویداد نجران آورده است و نه خود به ذونواس و نجران اشاره کرده است. [۷۴]
لوث، O، قرآن Commentar طبری، در: ZDMG ج۱، ص۶۱۹، سال ۱۸۸۱ XXXV.
[۷۵]
لوث، O، قرآن Commentar طبری، در: ZDMG ج۱، ص۶۲۲، سال ۱۸۸۱ XXXV.
[۷۶]
عابدین، عبدالمجید، بین الحبشه و العرب، ج۱، ص۵۲ – ۵۵، بیروت، دارالفکر العربی.
۶.۲۵ - جریان لشکرکشی نجاشیجریان لشکرکشی نجاشی کالب الااصبحه [۷۷]
عابدین، عبدالمجید، بین الحبشه و العرب، ج۱، ص۲۶، بیروت، دارالفکر العربی.
[۷۸]
عابدین، عبدالمجید، بین الحبشه و العرب، ج۱، ص۴۶، بیروت، دارالفکر العربی.
به یمن آشفته و مبهم است. اما از گزارشهای گوناگون چنین برمیآید که جبشیان دو بار برای سرکوب ذونواس به یمن تاختند. پروکوپیوس [۷۹]
پروکوپیوس، تاریخ جنگ، جلد Transl I توسط H B، Dewing، ج، I فصل، XX بند، لندن، ۱۹۵۴.
[۸۰]
وهب بن منبه، کتاب التیجان فی ملوک حمیر، ج۱، ص۳۱۲-۳۱۳، صنعا، ۱۹۷۹م.
[۸۱]
ابن اسحاق، محمد، سیره، ج۱، ص۳۵، به کوشش محمد حمیدالله، قونیه، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱.
[۸۲]
ابن هشام، ابومحمد عبدالملک، السیرة النبویة، ج۱، ص۳۸-۳۹، به کوشش مصطفی السقا، ابراهیم الابیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، داراحیاء التراث العرب.
[۸۳]
ابن قتیبه، المعارف، ج۱، ص ۶۳۷.
[۸۴]
حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیا، ج۱، ص۸۸، برلین، ۱۳۴۰ق.
[۸۵]
حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیا، ج۱، ص۸۹، برلین، ۱۳۴۰ق.
[۸۶]
ازرقی، محمد، اخبار مکه، ج۱، ص۱۳۵، بهکوشش رشدی الصالحملحس، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
از یک حمله حبشیان که به مرگ ذونواس انجامید، سخن گفتهاند. اما گزارشی که طبری [۸۷]
طبری، تاریخ، ج۱، ص۹۲۹.
[۸۸]
طبری، تاریخ، ج۱، ص۹۳۰.
از ابن کلبی آورده است، به روشنی دو حمله را نشان میدهد. در حمله نخست ۷۰ هزار سپاهی به فرماندهی اریاط [۸۹]
بیهقی، احمد، دلائل النبوة، ج۱، ص۱۱۷، به کوشش عبدالمعطی قلعجی، بیروت، ۱۹۸۵م.
به یمن آمدند.۶.۲۶ - ابرهه فرمانده سپاه نجاشیذونواس از سر ناتوانی فرمانبرداری پیشه کرد و سپس سربازان حبشی را با ترفندی در شهرها پراکند و به امیران (اقیال) حمیری فرمان داد که آنان را از دم تیغ بگذرانند. آنگاه بود که نجاشی ۷۰ هزار سپاهی را به فرماندهی ابرهه و سپهسالاری دیگر به یمن گسیل کرد. ۶.۲۷ - اختلاف در گزارش ابن کلبیاین گزارش اگرچه با نوشتههای رومی و حبشی و سریانی هماهنگ است، [۹۰]
فل، ایناند، مرگ Christenuerfolgung در SO darabien UND مرد himjarisch - L thiopischen Kriege nach abessinischer Ueber - lieferung، ج۱، ص۱۴، در: ZDMG ۱۸۸۱، XXXV.
اما در دو نکته اختلاف دارد: در گزارش ابن کلبی، ذونواس در نخستین حمله حبشه خود را به فرمانده سپاه دشمن تسلیم کرد؛ اما در گزارش غیر عربی از برابر دشمن گریخت. همچنین درباره پایان کار ذونواس به نوشته پروکتوپیوس [۹۱]
فل، ایناند، ج۱، ص۱۴، مرگ Christenuerfolgung در SO darabien UND مرد himjarisch - L thiopischen Kriege nach abessinischer Ueber - lieferung، در: ZDMG ۱۸۸۱، XXXV.
و منابع حبشی، و برداشت فن کرمر از شعر علقمه بنذی جَدَن، ذونواس زنده به چنگ نجاشی افتاد و سر از تنش جدا شد. تمامی منابع عربی در این نکته همداستانند که ذونواس آخرین شاه حمیر بود، به استثنای حمزه اصفهانی [۹۲]
حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیا، ج۱، ص ۸۹، برلین، ۱۳۴۰ق.
که برای ذونواس از جانشینی به نام ذوجدن نام میبرد که درست به شیوه ذونواس در دریا جان داد.۶.۲۸ - جنگهای حبشیان با حمیر و شاه یوسف اسأر در سنگ نوشته هادر سنگ نوشتههای «حصن غُراب «(۲۶۳۲ GR EPI RE) [۹۳]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۳، ص۴۵۹، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
[۹۴]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۳، ص۴۶۰، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
و (۵۰۷ Ry ۵۰۸، Ry) نیز در سنگ نوشته ناقصی که احمد فخری در مأرب یافت، [۹۵]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۳، ص۴۸۰، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
از جنگهای حبشیان با حمیر و شاه یوسف اسأر (:ذونواس) سخن رفته است. از دو سنگ نوشته ۵۰۸ Ry و ۵۰۷ Ry به تاریخ ۶۳۳ حمیری /۵۱۸م برمیآید که بخشهایی از خاک یمن از جمله پایتخت (ظفار) در اشغال حبشیان بود. از این رو یوسف اسأر و اقیالِ وفادار به وی از حمله سُمَیْفَع اَشْوَع به ظفار و بخشهای جنوبی تهامه نزدیک باب المندب و مخا و نجران میتاختند، کلیساها را میسوزاندند و به کشتار دشمن و اسیر گرفتن میپرداختند، [۹۶]
ریکمانس، ژاک، لا cution شخصی E DES CHR E tiens Himyarites طلا sixi E من سی I مدیری، ج۱، ص۱۳-۱۶، لیدن، ۱۹۵۶.
و اين همه از كشمكش سياسى - دينى گستردهاي در يمن پرده بر مىدارد. از سنگ نوشته حصن غراب به تاريخ ۶۴۰ حميري بر مىآيد كه پيكارحميريان و حبشيان ۷ سال ادامهيافت [۹۷]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۲، ص۵۹۵، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
[۹۸]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۲، ص۵۹۷، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
بااینهمه حبشیان حتی پس از کشتن شاه حمیری صلاح را در آن دیدند که خود بر یمن فرمان نرانند، بلکه یکی از حمیریان وفادار به خود را به فرمانروایی بن شانند. [۹۹]
بافقیه، محمد عبدالقادر، تاریخ الیمن القدیم، ج۱، ص۱۵۹، بیروت، ۱۹۸۵م.
۶.۲۹ - جانشینان دونواس در منابع گوناگونمنابع گوناگون به تفاوت از اسیمیافایوس، اریاط و ابرهه به عنوان جانشین ذونواس نام بردهاند. از میان این ۳ تن اسیمیفایوس که بر پایه سنگ نوشتههای حمیری (سمیفع اشوع) و گزارش پروکوپیوس برای جانشینی ذونواس پذیرفتنی مینماید، در گزارشهای عربی نادیده گرفته شده است و در گزارشهای غیر عربی نیز - دست کم به صراحت - از اریاط (شاید تحریفی است از واژه حبشی حواریاث به معنای حواری و بیانگر قداست و تدین) [۱۰۰]
عابدین، عبدالمجید، بین الحبشه و العرب، ج۱، ص۵۹، بیروت، دارالفکر العربی.
سخنی نرفته است.۶.۳۰ - پیشنهاد های داده شده برای رفع ناسازگاریهابرای رفع این ناسازگاریها راههایی پیشنهاد شده است. به مثل مورتمان، اریاط را با اسیمیفایوس یکی دانسته است، [۱۰۱]
نولدکه، تئودور، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ص ۳۳۶ ،ترجمه عباس زریاب، تهران، ۱۳۵۸ش.
[۱۰۲]
نولدکه، تئودور، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ص ۳۳۲ ،ترجمه عباس زریاب، تهران، ۱۳۵۸ش.
[۱۰۳]
نولدکه، تئودور، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ص ۳۳۳ ،ترجمه عباس زریاب، تهران، ۱۳۵۸ش.
و یا کوسین هر ۳ را فرمانروایان نیمه مستقل مناطق گوناگون شمرده است: اریاط نایب السلطنه نجاشیِ حبشه در یمن، ابرهه فرماندار نظامی ایالتی جداگانه، اسیمیفایوس رئیس عربهای مسیحی زیر نظر اریاط [۱۰۴]
فل، ایناند، مرگ Christenuerfolgung در SO darabien UND مرد himjarisch - L thiopischen Kriege nach abessinischer Ueber - lieferung، ج۱، ص۴۱، در: ZDMG ۱۸۸۱، XXXV.
[۱۰۵]
فل، ایناند، ج۱، ص۴۰، مرگ Christenuerfolgung در SO darabien UND مرد himjarisch - L thiopischen Kriege nach abessinischer Ueber - lieferung، در: ZDMG ۱۸۸۱، XXXV.
اما چنین پیشنهادی بهرغم برخی تاییدها مانند اشاره ازرقی [۱۰۶]
ازرقی، محمد، اخبار مکه، ج۱، ص۱۳۶، بهکوشش رشدی الصالحملحس، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
به حکمرانی ابرهه بر جَنَد و فرمانبرداری وی از اریاط، و اشاره حمزه اصفهانی [۱۰۷]
حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیا، ج۱، ص ۸۹، برلین، ۱۳۴۰ق.
(ارباط) و طبری [۱۰۸]
طبری، تاریخ، ج۱، ص۹۳۰.
[۱۰۹]
طبری، تاریخ، ج۱، ص۹۳۱.
به نیابت سلطنت اریاط و پادشاهی ابرهه بر صنعا و توابع آن، کاملاً قانع کننده نیست.۶.۳۱ - علت ابهام گزارشهای تاریخنگاران عربدر به هر روی به نظر میآید که ابهام گزارشهای تاریخنگاران عرب از آنجا برمیخیزد که آنان دو لشکرکشی حبشه به یمن در دوران ذونواس را به هم درآمیختهاند یا تنها به یکی از آنها (به فرماندهی اریاط) اشاره کردهاند. اما بر پایه گزارش دقیق طبری سرنگونی ذونواس نه در لشکرکشی نخست (به فرماندهی اریاط) که در لشکرکشی دوم به فرماندهی ابرهه که اریاط در آن شرکت نداشت، روی داد. بدینسان به نظر میآید که بهرغم اشاره مسعودی [۱۱۰]
مسعودی، علی، مروج الذهب، ج۲، ص۵۲، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت.
و حمزه اصفهانی [۱۱۱]
حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیا، ج۱، ص ۸۹، برلین، ۱۳۴۰ق.
به فرمانروایی ۲۰ ساله [۱۱۲]
ابن هشام، ابومحمد عبدالملک، السیرة النبویة، ج۱، ص۴۳، به کوشش مصطفی السقا، ابراهیم الابیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، داراحیاء التراث العرب.
(سالها) [۱۱۳]
ازرقی، محمد، اخبار مکه، ج۱، ص۱۳۶، بهکوشش رشدی الصالحملحس، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
(۲ سال) اریاط بر یمن، چارهای جز حذف نام وی از ورت نایب السلطنههای حبشی نباشد [۱۱۴]
فل، ایناند، مرگ Christenuerfolgung در SO darabien UND مرد himjarisch - L thiopischen Kriege nach abessinischer Ueber - lieferung، ج۱، ص۴۴، در: ZDMG ۱۸۸۱، XXXV.
[۱۱۵]
فل، ایناند، مرگ Christenuerfolgung در SO darabien UND مرد himjarisch - L thiopischen Kriege nach abessinischer Ueber - lieferung، ج۱، ص۴۳، در: ZDMG ۱۸۸۱، XXXV.
۶.۳۲ - نکات اختلافی گزارشهای رومی - یونانی و حبشیدر این باره گزارشهای رومی - یونانی و حبشی در دو نکته اختلاف دارند: یکی آنکه فرماندهی دومین لشکرکشی حبشه را خود نجاشی به عهده داشت نه ابرهه، اگرچه برای ابرهه در لشکر حبشه مقام بسیار بالا اختصاص دادهاند؛ دیگر اینکه گزارشهای حبشی، ابرهه را جانشین مستقیم نجاشی شمردهاند. اما پروکوپیوس، اسیمیفایوس را شاه یهودی دانسته است و ابراموس (ابرهه) بعدها با یک شورش نظامی به فرمانروایی یمن دست یافت. بنابراین گزارشهای عربی در نکتههای اساسی با گزارش پرکوپیوس سازگار است. به هر روی پس از مرگ ذونواس، هلستئایوس (کالب الالصبحه) نجاشیِ حبشه، مردی از مسیحیان حمیر به نام اسیمیفایوس (سمیفع) را به شرط پرداخت مالیات سالانه به پادشاهی نشاند و خود به حبشه بازگشت [۱۱۶]
پروکوپیوس، تاریخ جنگ، جلد Transl I توسط H B، Dewing، ج، I فصل، XX بندهای ۱-۲، لندن، ۱۹۵۴.
۶.۳۳ - سمیفع اشوع شخصیت درباره این سمیفع اشوع داوریهای ناهمسازی شده است که گذشته از کمبود دادهها، از چگونگی خواندن و تفسیر سنگ نوشته «حصن غراب» برخاسته است. برخی او را جاهطلب و خائن دانستهاند، زیرا برای دستیابی به قدرت تغییر دین داد و به بیگانگان روی آورد [۱۱۷]
ریکمانس، ژاک، لا cution شخصی E DES CHR E tiens Himyarites طلا sixi E من سی I مدیری، ج۱، ص۶، لیدن، ۱۹۵۶.
[۱۱۸]
تقیزاده، حسن، تاریخ عربستان و قوم عرب، ج۵، ص۸، قسمت پنجم، تهران، ۱۳۲۹-۱۳۳۰ش.
[۱۱۹]
تقیزاده، حسن، تاریخ عربستان و قوم عرب، ج۵، ص۹، قسمت پنجم، تهران، ۱۳۲۹-۱۳۳۰ش.
دیگران او را امیری میهنپرست به شمار آوردهاند که برای بیرون راندن اشغالگران حبشی شورید. [۱۲۰]
عابدین، عبدالمجید، بین الحبشه و العرب، ص۵۳ بیروت، دارالفکر العربی.
فرمانبرداری سمیفع اشوع از شاه حبشه به روشننی از سنگ نوشته ۲۸۱ No. Mus. Osma. موزه استانبول که ریکمانس متن آن را خواند و انتشار داد، بر میآید. اگر سنگ نوشته ۶۲۱ CIH نیز نوشته همین سمیفع اشوع باشد، [۱۲۱]
ریکمانس، ژاک، لا cution شخصی E DES CHR E tiens Himyarites طلا sixi E من سی I مدیری، ج۱، ص۱۰، لیدن، ۱۹۵۶.
[۱۲۲]
ریکمانس، ژاک، لا cution شخصی E DES CHR E tiens Himyarites طلا sixi E من سی I مدیری، ج۱، ص۷، لیدن، ۱۹۵۶.
در این صورت میتوان گفت که وی پس از برچیده شدن فرمانروایی ذونواس به عنوان نایب السلطنه شاه حبشه به فرمانروایی یمن رسید. اما در این میان شورشی درگرفت و حبشیان شخص دیگری را به جای وی نشاندند. [۱۲۳]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۳، ص۴۷۶، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
۶.۳۴ - شورش ابرههدادههای تاریخ نشان میدهند که حکمرانی اسیمیفایوس چندان به درازا نکشید. پروکوپیوس فاصله میان پادشاهی وی و شورش نظامیان حبشی به رهبری ابراموس (ابرهه) را «مدتی کوتاه» نوشته است. همچنین یوستینین (۵۶۵ -۵۲۷م) یولیانوس را به سفارت نزد اسیمیفایوس و شاه حبشه فرستاد تا از آنان بخواهد که روابط بازرگانی خود را با ایران قطع کنند و به آن اعلان جنگ دهند. این سفیر پس از دیدار با اسیمیفایوس در ۵۳۱م به بندر ادولیس (در منابع عربی: عدول) رسید، تا نزد Atybeba Ela ( کالب الااصبحه) برود، و شورش ابرهه در همین هنگام روی داد. [۱۲۴]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۳، ص۴۲۷، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
[۱۲۵]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۳، ص۴۷۳، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
همچنین مسعودی [۱۲۶]
مسعودی، علی، مروج الذهب، ج۲، ص۵۳، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت.
شورش ابرهه را در دوران پادشاهی قباد ساسانی که تا ۵۳۱م [۱۲۷]
پروکوپیوس، تاریخ جنگ، جلد Transl I توسط H B، Dewing، ج، I فصل، XXI بند ۱۷، لندن، ۱۹۵۴.
[۱۲۸]
کریستن سن، آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ج۱، ص۳۸۵، ترجمه رشید یاسمی، تهران، ۱۳۴۵ش.
[۱۲۹]
کریستن سن، آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ج۱، ص۳۸۶، ترجمه رشید یاسمی، تهران، ۱۳۴۵ش.
ادامه داشته، است. بنابراین تاریخ شورش و آغاز فرمانروایی ابرهه را باید در ۵۳۰م (یا حداکثر ۵۳۱م) دانست. [۱۳۰]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۳، ص۴۸۱، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
[۱۳۱]
نولدکه، تئودور، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ج۱، ص۳۳۷، ترجمه عباس زریاب، تهران، ۱۳۵۸ش.
۶.۳۵ - مبدأ گاه شمار حمیریدرباره مبدأ گاه شمار حمیری: کهنترین سند کشتار نجران نامه شمعون اسقف بیت ارشام به رئیس دیر جبله است که یوحنا افسوسی (د ح ۵۸۵م) در «تاریخ کلیسا» ی خود آورده است. شمعون در این نامه گفته است که در ۲۰ کانون الثانی ۸۳۵ سلوکی/ ژانویه ۵۲۴م همراه با ابراهام پدر نونوسوس تاریخنگار معروف، به نمایندگی از یوستینوس اول نزد منذر سوم شاه حیره رفته است و در آنجا خبر شهادت مسیحیان نجران را شنیده است. زیرا در آن هنگام نامهای ازشاه حمیر به منذرسوم رسید که در آن شاه حمیر از مندر سوم میخواست تا با مسیحیان حیره همان کند که وی با مسیحیان نجران کرده است [۱۳۲]
فل، ایناند، مرگ Christenuerfolgung در SO darabien UND مرد himjarisch - L thiopischen Kriege nach abessinischer Ueber - lieferung، ج۱، ص۲، در: ZDMG ۱۸۸۱، XXXV.
[۱۳۳]
فل، ایناند، مرگ Christenuerfolgung در SO darabien UND مرد himjarisch - L thiopischen Kriege nach abessinischer Ueber - lieferung، ج۱، ص۳، در: ZDMG ۱۸۸۱، XXXV.
در این صورت میتوان نتیجه گرفت که تسخیر نجران و کشتار مسیحیان میبایست اندکی پیش از این تاریخ، یعنی در اواخر ۵۲۳م، روی داده باشد. [۱۳۴]
نولدکه، تئودور، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ج۱، ص۳۲۸، ترجمه عباس زریاب، تهران، ۱۳۵۸ش.
۶.۳۶ - تاریخ لشکرکشی حبشیان به حمیراز سوی دیگر تاریخ لشکرکشی حبشیان به حمیر را با توجه به زمان رسیدن خبر به قسطنطنیه و حبشه و تدارک ساز و برگ جنگ و کشتی و دشواری لشکرکشی در فصل زمستان میبایست تا بهار ۵۲۵م به تعویق انداخت [۱۳۵]
فل، ایناند، مرگ Christenuerfolgung در SO darabien UND مرد himjarisch - L thiopischen Kriege nach abessinischer Ueber - lieferung، ج۱، ص۱۳، در: ZDMG ۱۸۸۱، XXXV.
[۱۳۶]
فل، ایناند، ، مرگ Christenuerfolgung در SO darabien UND مرد himjarisch - L thiopischen Kriege nach abessinischer Ueber - lieferung، در: ZDMG ۱۸۸۱، XXXV.
[۱۳۷]
فل، ایناند، مرگ Christenuerfolgung در SO darabien UND مرد himjarisch - L thiopischen Kriege nach abessinischer Ueber - lieferung، ج۱، ص۱۲ در: ZDMG ۱۸۸۱، XXXV.
در این صورت با توجه به سنگ نوشته ۶۲۱ CIH که مرگ شاه حمیر را در ۶۳۰ حمیری گزارش داده است؛ مبدأ تاریخ حمیری باید ۱۱۵ق م باشد. با اینهمه ریکمانس (و برخی دیگر) بر پایه بررسی سنگ نوشتههای ۵۰۶ Ry تا ۵۱۰ Ry مبدأهای گوناگونی برای تاریخ حمیری برشمرده است [۱۳۸]
ریکمانس، ژاک، لا cution شخصی E DES CHR E tiens Himyarites طلا sixi E من سی I مدیری، ج۱، ص۲-۴، لیدن، ۱۹۵۶.
دلايلى كه اينان براي ترديد در ۱۱۵ قم آوردهاند، همگى برپايه تطبيق رويدادهاي تاريخ حمير با گزارشهاي تاريخنگاران رومى و يونانى و سريانى استوار شده است. به عنوان مثال مىتوان گفت ابرهه در ۶۵۷ حميري سفيران كشورهاي خارجى از جمله ايران و بيزانس را به حضور پذيرفت و برخى از پژوهشگران با استناد به تيرگى روابط ايران و بيزانس در سالهاي ۵۴۰ -۵۴۶م و همپيمانى ابرهه با بيزانس نتيجه گرفتهاند كه سال ۶۵۷ حميري نمىتواند بايكى از سالهاي ۵۴۰ -۵۴۶م برابر باشد. به عنوان مثال ديگر بيستن سنگ نوشته ۶۲۱ CIH متعلّق به سميفع را بر پايه گزارش پروكوپيوس با ۵۳۰م برابر دانسته است و در اين صورت بايد سال ۱۱۰ق م را مبدأ تاريخ حميري گرفت. اما از آنجا كه تاكنون هيچگونهبررسىتطبيقى دقيقى پيرامون گاهشماريامپراتوريهاي بييزانس و ايران و حبشه و گاهشماري دولت سبا و حمير انجام نگرفته است، در اينباره از روي يقين سخن نمىتوان گفت. با اينهمه چنين به نظر مىآيد كه پژوهشگران با توجه به وقوع كسوف كامل خورشيد در ۱۹/۸/۱۱۴ق م كه در جنوب شبه جزيره عرب ديده شد، به همان مبدأ پيشين (۱۱۵ قم) بازگشتهاند [۱۳۹]
پیگولوسکایا، نینا ویکتورونا، العرب علی حدود بیزنطه و ایران، ج۱، ص۱۲۵، ترجمه به عربی به کوشش صلاحالدین عثمان هاشم، کویت، ۱۹۸۵م.
[۱۴۰]
پیگولوسکایا، نینا ویکتورونا، العرب علی حدود بیزنطه و ایران، ج۱، ص۱۲۸، ترجمه به عربی به کوشش صلاحالدین عثمان هاشم، کویت، ۱۹۸۵م.
۷ - فرمانروایی ابرههگزارش طبری از ابن اسحاق و ابن کلبی، ابرهه را از همان آغاز جاهطلب و سرکش شناسانده است. ۷.۱ - نافرمانی ابرههاو همینکه به قدرت رسید نافرمانی پیشه کرد و از خراجگزاری سرباز زد. [۱۴۱]
طبری، تاریخ، ج۱، ص۹۳۰.
۷.۲ - اقدامات نجاشی برعلیه ابرههاز این رو نجاشی اریاط را با سپاهی به سرکوبی وی فرستاد، اما ابرهه اریاط را در جنگی تنبهتن و به یاری غلامش (عَتْوَده، عَتُوده یا اَرَنْجَده) نابکارانه کشت؛ ۷.۳ - گزارش ابوالفرج از جنگ ابرهه با نجاشیاما در گزارش ابوالفرج [۱۴۲]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۷، ص۳۰۷، به کوشش علی محمد البجاوی، قاهره، ۱۳۸۹ق/۱۹۷۰م.
[۱۴۳]
دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۶۲، به کوشش عبدالمنعم عامر و جمالالدین الشیال، بغداد، ۱۳۷۹ق/۱۹۵۹م.
که با گزارش طبری ناسازگار نیست، ابرهه در برابر بیدادی که اریاط بر حبشیان تهیدست روا میداشت، شورید. از این رو هلستئایوس (کالب الااصبحه) برای سرکوبی وی سپاهی گسیل کرد، اما این سپاهیان سپهسالار را کشتند و به ابرهه پیوستند. سپاه دوم هلستئایوس نیز با شکست سنگین به کشور بازگشت [۱۴۴]
پروکوپیوس، تاریخ جنگ، جلد Transl I توسط H B، Dewing، ج، I فصل، XX بندهای ۸ -۳، لندن، ۱۹۵۴.
بدینسان ابرهه به استقلال رسید. اما چون هلستئایوس درگذشت، در برابر جانشین وی فرمانبرداری پیشه کرد و پذیرفت که همه ساله خراجی به وی بپردازد. [۱۴۵]
طبری، تاریخ، ج۱، ص۹۳۳.
۷.۴ - تاریخ به رسمیت یافتن فرماروایی ابرههاگر بتوان به نوشته پروکوپیوس اعتماد کرد، آنگاه میتوان گفت که به رسمیت شناختن ابرهه باید پیش از ۵۴۰م، اما پس از ۵۳۵م روی داده باشد [۱۴۶]
اسمیت، سیدنی، Euents در عربستان در قرن ۶ میلادی، ج۱، ص۴۳۲، در: BSOAS، شانزدهم، ۱۹۵۴، بخش ۳.
بنابراین گزارشهایی که گفتهاند ابرهه پس از فتح یمن بیهیچ حادثهای به عنوان یک مسیحی متقی از طرف شاه حبشه به فرماندهی یمن گمارده شد، یکسره بیاعتبار است زیرا با گزارشهایی تضاد پیدا میکند که کاملاً مستقل از یکدیگرند. [۱۴۷]
نولدکه، تئودور، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ج۱، ص۳۳۷، ترجمه عباس زریاب، تهران، ۱۳۵۸ش.
۷.۵ - زمان تسخیر یمنگذشته از گزارشهای گوناگون، پیرامون تسخیر یمن و به قدرت رسیدن ابرهه، دیگر دادههای تاریخ معتبر درباره او همگی از سنگ نوشتهها بدست میآید که تا اندازهای شیوه فرمانروایی و سیاست وی را روشن میسازد. ۷.۶ - لقب ابرهه در سنگ نوشته هادر سنگ نوشته بسیار مهم ۵۴۱ CIH یا ۶۱۸ Glaser که با عبارت «به قدرت و عنایت و رحمت (خدای) رحمان و مسیح و روح القدس او» آغاز شده است، ابرهه خود را «جانشین شاه جعزیها رمحیس زبیمن (؟) شاه سبا و ذوریدان و حضرموت و یمنات و اعراب آنها در بلندیهاوپستیها» (سطر ۱-۹) خواندهاست واین همانلقب فرمانروایان حمیری است. در این متن اگرچه ابرهه خود را جانشین شاه اکسوم شمرده است، اما در واقع فرامانروای مطلق یمن و همپیمان نجاشی حبشه بود و حتی در همین سنگ نوشته، نجاشی را تنها «شاه جعز» خوانده است. [۱۴۸]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۳، ص۴۸۳، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
این که نام این نجاشی رمحیس (رماحس) است یا رمحیس زبیمن روشن نیست، زیرا «زبیمن» را میتوان «آنکه در یمن است» معنا کرد که در این صورت مراد خود ابرهه خواهد بود. [۱۴۹]
بافقیه، محمد عبدالقادر، تاریخ الیمن القدیم، ج۱، ص۱۵۹، بیروت، ۱۹۸۵م.
[۱۵۰]
بافقیه، محمد عبدالقادر، تاریخ الیمن القدیم، ج۱، ص۱۶۰، بیروت، ۱۹۸۵م.
[۱۵۱]
عابدین، عبدالمجید، بین الحبشه و العرب، ج۱، ص۵۹، بیروت، دارالفکر العربی.
۷.۷ - پیمان شکنی یزید بن کبشهاین سنگ نوشته از سرکشی و پیمانشکنی یزید بن کبشه (یزد بن کبشت) رئیس قبیله کنده و گروهی از اقیال (امیران) سخن میگوید که در دژ کدا (کدر) سنگر گرفته بودند. ۷.۸ - اعزام نیروبرای سرکوبی یزیدازین رو ابرهه در ماه ذیالقیض ۶۵۷ حمیری/۵۴۲م سپاهی به فرماندهی جراح ذوزبنور (جره ذزبنز) به سرکوبی یزید به کبشه گسیل داشت، ۷.۹ - تسلیم شدن یزیداما یزید پیش از حرکت این سپاه فرمانبرداری پیشه کرد (سطر ۳۷-۴۱). ۷.۱۰ - عدم همراهی شورشیان با یزیدبا اینهمه بخشی از شورشیان از تسلیم سرباز زدند. به نظر میآید که شورش یزید بن کبشه گسترده و نیرومند بود، زیرا حضرموت و حریب و ذوجدن و حباب را فراگرفت و ابرهه آن را نتوانست فرونشاند، مگر به یاری قبایل یمن که نامشان را در سنگ نوشته آورده است. [۱۵۲]
بافقیه، محمد عبدالقادر، تاریخ الیمن القدیم، ج۱، ص۱۶۰، بیروت، ۱۹۸۵م.
[۱۵۳]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۳، ص۴۸۵- ۴۸۶، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
۷.۱۱ - پیروزی بر شورشیانشاه (ابرهه) هنوز در اندیشه شورشیان بود که خبرشکست سد مأرب را در ماه ذمذران ۶۵۷حمیری/۵۴۲م شنید، و درست در همین هنگام عربهای بادیهنشین همراه با یزید از راه رسیدند و وفاداری خود را اعلام داشتند و گروگان سپردند، همچنین سپاهی که به کدار روانه شده بود، توانست بر بازمانده اقیال سرکش پیروز شود. ۷.۱۲ - بازسازی سد مأربآنگاه شاه (ابرهه) به حبشیان فرمان داد که در کارهای بازسازی سد شرکت کنند، و متن سنگ نوشته همه این کارها را یکایک برمیشمارد. اعراب نخست به کلیسای شهر مأرب رهسپار شدند و آن را تقدیس کردند و سپس به کار سد پرداختند. ۷.۱۳ - شیوع بیماری در میان قبایلچون شالوده سد کار گذاشته شد، بیماری در میان قبایل و مردم شهر شیوع یافت. از این رو شاه (ابرهه) قبایل حبشی و حمیری را مرخص کرد و چندی بعد کار از سرگرفته شد. ۷.۱۴ - اتمام بازسازی سدبازسازی سد در ماه ذومعن ۶۵۸ حمیری/۵۴۳م پایان گرفت - متن سنگ نوشته کارهای انجام شده و هزینه بازسازی و مقدار غذای کارگران و سربازان شرکت کننده در بازسازی را ذکر میکند (سطر ۶۷ - ۷۵) - سپس اقیال سرکش دژ کدار همراه با سپاه گسیل شده فرا رسیدند و وفاداری خود را به شاه (ابرهه) اعلام داشتند (سطر ۷۵-۸۰). ۷.۱۵ - دیدار هیئتهای سیاسی با ابرههدر این سنگ نوشته همچنین از ورود سفیرانِ نجاشی، سفیران امپراتور روم، هیأت اعزامی شاه ایران، فرستادگان منذر، فرستادگان حارث بن جبله و فرستادگان ابکرب بن جبله (سطر ۸۷ -۹۲) سخن رفته است. حضور این هیأتهایِ سیاسی بیتردید جایگاه مهم ابرهه و موقعیت استراتژیک قلمرو وی را مینمایاند. ۷.۱۶ - هدف هیئتهای سیاسی از دیدار با ابرههبه نظر میآید که مأموریت این فرستادگان تنها ابلاغ تهنیت و تشریفاتی از این دست نبود، بلکه میبایست هدفی همچون جلب ابرهه به این یا آن اردوگاه (ایران یا بیزانس) در کار بوده باشد، بهویژه آنکه یوستینین همواره درپی همپیمانی با حبشه و حتی حمیریان بود تا از این رهگذر ایران را ناتوان کند. درست از همین رو بود که پس از روی کارآمدن ابرهه به وی نزدیک شد تا طرح حمله به ایران را که زمانی پیشتر به سمیفع اشوع پیشنهاد کرده بود، به اجرا درآورد. و هنگامی که ابرهه بن یاد فرمانروایی خود را استوار کرد به یوستینین وعده داد که به خاک ایران بتازد، اما چون رهسپار شد، دشواری کار و پایان ناگوار این لشکرکشی را دریافت و بیدرنگ بازگشت. [۱۵۴]
پروکوپیوس، تاریخ جنگ، جلد Transl I توسط H B، Dewing، ج، I فصل، XX بند ۱۳، لندن، ۱۹۵۴.
[۱۵۵]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۳، ص۴۹۰، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
[۱۵۶]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۳، ص۴۹۱، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
۷.۱۷ - شورش قبیله مَعَداز ابرهه سنگ نوشته دیگری به شماره ۵۰۶ Ry به تاریخ ذی الثبت ۶۶۲ حمیری/۵۴۷م (یا ۵۳۵م) برجای مانده است که برصخرهای نزدیک چاه مُرَیْغان یافت شد. [۱۵۷]
بیستن، AFL، مشکلات صائبین گاهشناسی: BSOAS، ج۱، ص۳۹۲ -۳۸۹، شانزدهم، ۱۹۵۴، بخش ۱.
[۱۵۸]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۳، ص۴۹۳، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
بر پایه این سنگ نوشته، قبیله شمالی و بزرگ مَعَد و بنی عامر در فصل بهار ماه ذوالثبات شوریدند،۷.۱۸ - شکست قبیله مَعَدشاه (ابرهه) جنگجویان قبایل کنده و سعد را به جنگ بنی عامر فرستاد و خود بر حُلُبان حمله برد. سرانجام معد شکست خورد و ابرهه پس از گرفتن گروگانهایی عمر بن منذر را همچنان در ریاست قبیله باقی گذاشت و خود در ۶۶۲حمیری/۵۴۷م بازگشت. ۷.۱۹ - بازگویی متن سنگ نوشتهبرخی پژوهشگران برآنند که این متن از حمله ابرهه به مکه در عامالفیل سخن میگوید، و برخی دیگر برآنند که هدف از این حمله تنها زمینهسازی برای حمله به بخشهای شمالی شبه جزیره بود، اما این روند در مکه باز ایستاد. [۱۵۹]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۳، ص۴۹۵، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
گروهی برآنند که مضمون این متن به حمله فیل اشاره ندارد، زیرا از دید ایشان حمله فیل در ۵۶۳م روی داد، اما تاریخ سنگ نوشته مریغان، ۵۴۷م را نشان میدهد.۷.۲۰ - متن سنگ نوشته از دیدگاه بیستنولی بیستن [۱۶۰]
بیستن، AFL، مشکلات صائبین گاهشناسی: BSOAS، شانزدهم، ج۱، ص۳۹۲ -۳۸۹، ۱۹۵۴، بخش ۱.
[۱۶۱]
پیگولوسکایا، نینا ویکتورونا، العرب علی حدود بیزنطه و ایران، ج۱، ص۱۲۸، ترجمه به عربی به کوشش صلاحالدین عثمان هاشم، کویت، ۱۹۸۵م.
ثابت کرده است که این متن از دو نبرد سخن میگوید: یکی نبرد ابرهه در حلبان و دیگری نبرد قبایل کنده و سعد مراد با بنی عامر در تر بن الترب، تربه از این رویداد نشانی در شعرهای آن دوره میتوان یافت و به نظر میآید که این تر بن همان «تربه» از مناطق مکه در نجد و در ۸۰ میلی جنوب شرقی طائف در زمینهای بن ی عامر باشد. [۱۶۲]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۳، ص۴۹۷، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
[۱۶۳]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۳، ص۴۹۸، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
۷.۲۱ - مرگ ابرههبرپایه گزارش منابع عربی ابرهه درست پس از بازگشت از مکه بر اثر وبا مرد [۱۶۴]
طبری، تاریخ، ج۱، ص۹۴۲.
اما منابع رومی یونانی به سال وفات وی اشارهای ندارند. در کتابخانه سلطنتی وین نسخه اصلی مجموعه قوانین به زبان یونانی یافت شده است که گریگنسیوس اسقف ظفار به فرمان ابرهه نوشت. [۱۶۵]
سیدیو، ل ا، تاریخ العرب العام، ج۱، ص۴۲، ترجمه به عربی عادل زعیتر،zwnj;، اریاط را با اسیمیفایوسzwnj; و حبشهzwnj;) رئیسzwnj;]] همراهzwnj; یا بیزانسzwnj; اشاره قاهره، ۱۹۶۹م.
[۱۶۶]
سیدیو، ل ا، تاریخ العرب العام، ج۱، ص۴۳، ترجمه به عربی عادل زعیتر، قاهره، ۱۹۶۹م.
۷.۲۲ - جانشین ابرههبه نوشته تاریخ نگاران عرب پس از ابرهه پسرش یکسوم ۲۰ سال به بیداد فرمان راند، [۱۶۷]
مسعودی، علی، مروج الذهب، ج۲، ص۵۵، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت.
اما دینوری [۱۶۸]
دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۶۲، به کوشش عبدالمنعم عامر و جمالالدین الشیال، بغداد، ۱۳۷۹ق/۱۹۵۹م.
[۱۶۹]
دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، ج۱، ص۶۳، به کوشش عبدالمنعم عامر و جمالالدین الشیال، بغداد، ۱۳۷۹ق/۱۹۵۹م.
فرمانروایی ابرهه را ۴۰ سال و فرمانروایی پسرش یکسوم را ۱۹ سال دانسته است.۷.۲۳ - مدت فرمانروایی ابرهه و یکسومحمزه اصفهانی [۱۷۰]
حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیا، ج۱، ص ۸۹، برلین، ۱۳۴۰ق.
مدت فرمانروایی ابرهه را (پس از کشتن اریاط که ۲۰ سال حکومت کرده بود) ۲۳ سال، و یکسوم را ۱۷ سال و مسروق (پسر دیگر ابرهه) را ۱۲ سال [۱۷۱]
مسعودی، علی، مروج الذهب، ج۳، ص۵۷، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت.
(۳ سال)، بر روی هم ۷۲ سال [۱۷۲]
طبری، تاریخ، ج۱، ص۹۴۵.
[۱۷۳]
طبری، تاریخ، ج۱، ص۹۴۶.
دانسته است. با اینهمه بر پایه نوشته تئوفانس ایرانیها یکی از شاهان حمیر را در حوالی ۵۷۰م اسیر کردند. وی این شاه را سنطرق (سنطرقس) نامیده است. گلاسر این نام را تحریف شناتر و در اصل ذوشناتر میداند که همان مسروق بن ابرهه است، زیرا پدرش او را به حکومت این منطقه گماشته بود [۱۷۴]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۳، ص۵۰۵، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
[۱۷۵]
ابن قتیبه، المعارف، ج۱، ص ۶۳۶
. با مرگ مسروق دوران فرمانروایی حبشه بر یمن برای همیشه به پایان رسید.۸ - حمله ابرهه به مکهبر پایه گزارش منابع عربی ابرهه کلیسایی باشکوه و بیمانند به نام قُلیّس (از واژه یونانی در صنعا ساخت و خواست تا آن را زیارتگاه عرب کند). [۱۷۶]
ازرقی، محمد، اخبار مکه، ج۱، ص۱۳۷، بهکوشش رشدی الصالحملحس، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
[۱۷۷]
ازرقی، محمد، اخبار مکه، ج۱، ص۱۳۸، بهکوشش رشدی الصالحملحس، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
[۱۷۸]
ازرقی، محمد، اخبار مکه، ج۱، ص۱۳۹، بهکوشش رشدی الصالحملحس، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
این بود که عربها به خشم آمدند و یکی از نسأة بنی فُقَیْم قلیس را آلوده کرد. از این رو ابرهه خشمیگن شد و به آهنگ ویران کردن کعبه با سپاهی که فیل به همراه داشت، به مکه تاختن آورد و در مسیر راه قبایل مختلفی را که به مقابله وی برخاستند، درهم شکست و چون به مکه رسید گویا حُناطه و خُویلدروسای قبایل بکروهذیل یک سوم دارایی تهامه را به شرط چشم پوشی از ویران کردن کعبه به وی پیشنهاد کردند، اما ابرهه نپذیرفت. سپس عبدالمطلب مردم را به خالی کردن شهر و پناه بردن به کوه خواند و خود به حلقه کعبه درآویخت و به نیایش پرداخت و سپس به کوه روی آورد. آنگاه خداوند سپاه ابرهه را با فرو باراندن سنگهای سجیل از میان برداشت و ابرهه ناکام به یمن بازگشت. [۱۷۹]
طبری، تفسیر جامع البیان، ج۳۰، ص۱۹۴، بولاق، ۱۳۲۹ق.
[۱۸۰]
طبری، تفسیر جامع البیان، ج۳۰، ص۱۹۵، بولاق، ۱۳۲۹ق.
[۱۸۱]
ابن هشام، ابومحمد عبدالملک، السیرة النبویة، ج۱، ص۴۹-۵۴، به کوشش مصطفی السقا، ابراهیم الابیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، داراحیاء التراث العرب.
[۱۸۲]
سهیلی، عبدالرحمان، الروض الانف، ج۱، ص۲۶۳-۲۶۷، به کوشش عبدالرحمان الوکیل، قاهره، ۱۹۶۷م.
۹ - گزارش روسینی از حمله ابرهه به مکهاز میان پژوهشگرانی که به حمله فیل پرداختهاند، روسینی [۱۸۳]
روسینی، کونتی،بزرگراه E عالوه همکاران در اختیار داشتن desHabas؟ t، EN Arabie: JA، ج۱، ص ۳۲، XVIII Juillet - Septembre ۱۹۲۱.
نگرشی ویژه و نامأنوس دارد. او گزارش عربی پیرامون حمله فیل را نپذیرفته است و آن را تحریفی از حمله ائیل (افیلاس) شاه حبشی پایان سده ۳ م دانسته است، زیرا به باور وی استفاده از فیل در راههای ناهموار و بیابانهایی که حتی شتر به سختی آنها را میپیماید، کاری شدنی نیست. و از آنجا که این فیل در گزارش عربی نامی انسانی (محمود) گرفته است، میتوان گفت که نام شاه افئیل در گذرِ زمان به فیل تبدیل شده است.۱۰ - رد گزارش روسینیاما به نظر میآید که فریفتگی روسینی در برابر همانندی آوایی این دو واژه چنین تفسیرِ دوری را سبب شده باشد، زیرا گزارشهای مستقلی که پیرامون حمله فیل در دست هست، هیچگونه تردیدی را در اینباره بر نمیتابد. ۱۱ - انگیزه ابرهه از لشکر کشی به مکهدر گزارشهای داستانوار منابع عربی انگیزههایی گوناگون و گاه سخت بی پایه برای لشکرکشی ابرهه به مکه میتوان یافت که کمابیش در همه آنها تقابلی میان قلیس و کعبه دیده میشود. [۱۸۴]
ابونعیم اصفهانی، احمد، کتاب دلائل النبوة، ج۱، ص۱۰۱، حیدرآباد دکن، ۱۹۷۷م.
[۱۸۵]
نیشابوری، حسن، تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، ج۳۰، ص۱۶۳، در حاشیه جامع البیان طبری، ۱۳۲۹ق.
[۱۸۶]
سیوطی، عبدالرحمان، تفسیر الدر المنثور، ج۶، ص۳۹۴، قم، ۱۴۰۴ق.
[۱۸۷]
بغوی، ابومحمد حسین، تفسیر معالم التنزیل، ج۴، ص۵۲۵، به کوشش خالد عبدالرحمان، بیروت، دارالمعرفة.
[۱۸۸]
بغوی، ابومحمد حسین، تفسیر معالم التنزیل، ج۴، ص۵۲۶، به کوشش خالد عبدالرحمان، بیروت، دارالمعرفة.
[۱۸۹]
زمخشری، جارالله، الکشاف، ج۴، ص۲۸۵، بیروت، دارالمعرفه.
[۱۹۰]
زمخشری، جارالله، الکشاف، ج۴، ص۲۸۶، بیروت، دارالمعرفه.
[۱۹۱]
قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۲۰، ص۱۸۸، به کوشش مصطفی السقا، بیروت، ۱۹۶۷م.
بنابراين مىتوان پذيرفت كه عربها دريافته بودند كه زمينهاي براي تغيير دین آنان فراهم آمده است و از اين رو به گونهاي با آن مخالفت مىورزيدند. اما بىگمان انگيزه گشودن مكه بايد بزرگتر از ويران كردن كعبه بوده باشد و شايد بتوان پذيرفت كه هدف اين لشكركشى گسترش نفوذ مسيحيت در بخشهاي غربى و جنوبى شبه جزيره و تأمين منافع سياسى و اقتصادي روميها و حبشيها بود. برخى از پزوهشگران گزارش كشته شدن محمد بن خزاعی بن حزابه الذکوانی از قبيله سليم را گواه چنين نگرشى شمردهاند [۱۹۲]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۳، ص۵۱۲، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
[۱۹۳]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۳، ص۵۱۳، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
[۱۹۴]
ابن حبیب، محمد، المحبر، ج۱، ص۱۳۰، به روایت حسن بن حسن سکری، به کوشش الیزه لیختن شتاتر، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۱ق/۱۹۴۲م.
برپايه اين گزارش ابرهه محمد بن خزاعى را بر قبيله مضر رياست بخشيد و او را فرمان داد تا مردم را به زيارت قليس بخواند، اما مردي از قبيله هذيل او را كشت. [۱۹۵]
طبری، تاریخ، ج۱، ص۹۳۵.
[۱۹۶]
طبری، تفسیر جامع البیان، ج۳۰، ص۱۹۴، بولاق، ۱۳۲۹ق.
بدینسان ابرهه که طرح توسعهطلبانه خود ار در خطر میدید، به سرکوب متجاسران کمر بست. [۱۹۷]
علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۳، ص۵۱۸، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م.
تردیدی نیست که شاهان یمن میخواستند از رهگذر امیران محلی نفوذی همتراز با نفوذ رومیان و ایرانیان بر شمال شبه جزیره داشته باشند تا کاروانهای بازرگانی را ایمن دارند. بن ابراین گزارش شرکت قبیله کنده در لشکرکشی ابرهه که از منابع مستقل آمده است، [۱۹۸]
ابن هشام، ابومحمد عبدالملک، السیرة النبویة، ج۱، ص۶۲، به کوشش مصطفی السقا، ابراهیم الابیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، داراحیاء التراث العرب.
[۱۹۹]
شیخو، لوئیس، کتاب شعراء النصرانیه، ج۱، ص۲۲۹، بیروت، ۱۹۲۶م.
[۲۰۰]
نولدکه، تئودور، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ج۱، ص۳۳۹، ترجمه عباس زریاب، تهران، ۱۳۵۸ش.
میتواند تأییدی بر این نکته باشد. وانگهی نقش بیزانس را در این میان نباید کم گرفت، زیرا برپایه نوشته پروکوپیوس ، ابرهه برای انجام وعدهای که به یوستینین داده بود (حمله به ایران) به راه افتاد، اما بیدرنگ بازگشت.۱۲ - زمان حمله به مکهگزارشهای اسلامی - عربی، به گونهای همداستان، این لشکرکشی رادرسال تولد محمد (صلی الله علیه و آله) (تقریباً ۵۷۰م) دانستهاند - ظاهراً برای آنکه ۴۰ سالگی پیامبر اسلام با تاریخ بعثت (۶۱۰م) راست درآید - اما چنین تاریخی برای حمله ابرهه سخت دیر است، زیرا تا تاریخ گشوده شدن یمن به دست ایران (۵۷۵م)، دیگر مدت زمانی برای بقیه فرمانروایی ابرهه و پسرانش نمیماند. [۲۰۱]
پیگولوسکایا، نینا ویکتورونا، العرب علی حدود بیزنطه و ایران، ج۱، ص۱۲۹، ترجمه به عربی به کوشش صلاحالدین عثمان هاشم، کویت، ۱۹۸۵م.
[۲۰۲]
پیگولوسکایا، نینا ویکتورونا، العرب علی حدود بیزنطه و ایران، ج۱، ص۱۳۰، ترجمه به عربی به کوشش صلاحالدین عثمان هاشم، کویت، ۱۹۸۵م.
۱۳ - از دیدگاه پروکوپیوسآنگونه که از گزارش پروکوپیوس برمیآید تاریخ این رویداد را باید جلوتر از ۵۷۰م گرفت، و برخی از پژوهشگران عرب [۲۰۳]
سالم، سید عبدالعزیز، تاریخ العرب فی عصر الجاهلیة، ص ۱۶۸ ،بیروت، ۱۹۷۱م.
با توجه به نابود شدن سپاه ۶۰ هزار نفری ابرهه بر اثر وبا (حدیث عِکْرِمه در تفسیر طبری) [۲۰۴]
طبری، تفسیر جامع البیان، ج۳۰، ص۱۹۳، بولاق، ۱۳۲۹ق.
[۲۰۵]
طبری، تاریخ، ج۱، ص۹۴۵.
(شعر عبدالله بن زِبَعْری )، [۲۰۶]
ابن هشام، ابومحمد عبدالملک، السیرة النبویة، ج۱، ص۵۹، به کوشش مصطفی السقا، ابراهیم الابیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، داراحیاء التراث العرب.
اشاره پروکوپیوس [۲۰۷]
پروکوپیوس، تاریخ جنگ، جلد Transl I توسط H B، Dewing، ج، I فصل، XXII بندهای، لندن، ۱۹۵۴.
به شیوع وبای سخت گسترده سال ۵۴۲ در پلوز و انتشار آن تا اسکندریه و فلسطین و «سراسر جهان»، را با این رویداد بیارتباط ندانستهاند. بدینسان از میان تاریخهای گوناگونی که برای عامالفیل آوردهاند، [۲۰۸]
قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۲۰، ص۱۹۴، ا به کوشش مصطفی السقا، بیروت، ۱۹۶۷م.
تاریخ ۲۳ سال پیش از تولد محمد (صلی الله علیه و آله) میتواند، درست باشد. [۲۰۹]
نولدکه، تئودور، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ج۱، ص۳۴۰، ترجمه عباس زریاب، تهران، ۱۳۵۸ش.
۱۴ - فهرست منابع(۱) ازرقی، محمد، اخبار مکه، بهکوشش رشدی الصالحملحس، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م. (۲) ابن اسحاق، محمد، سیره، به کوشش محمد حمیدالله، قونیه، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱. (۳) ابن حبیب، محمد، المحبر، به روایت حسن بن حسن سکری، به کوشش الیزه لیختن شتاتر، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۱ق/۱۹۴۲م. (۴) ابن حزم اندلسی، علی، جمهره انساب العرب، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م. (۵) ابن خلدون، العبر؛ ابن قتیبه، عبدالله، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۹م؛ (۶) ابن هشام، ابومحمد عبدالملک، السیرة النبویة، به کوشش مصطفی السقا، ابراهیم الابیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، داراحیاء التراث العرب. (۷) ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، به کوشش علی محمد البجاوی، قاهره، ۱۳۸۹ق/۱۹۷۰م. (۸) ابونعیم اصفهانی، احمد، کتاب دلائل النبوة، حیدرآباد دکن، ۱۹۷۷م. (۹) افرام اغناطیوس، «کتاب الشهداء الحمیریین»، مجلة المجمع العلمی العربی، دمشق، ۱۹۴۸م. (۱۰) بافقیه، محمد عبدالقادر، تاریخ الیمن القدیم، بیروت، ۱۹۸۵م. (۱۱) بغوی، ابومحمد حسین، تفسیر معالم التنزیل، به کوشش خالد عبدالرحمان، بیروت، دارالمعرفة. (۱۲) بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش محمد حمیدالله، معهد المخطوطات بجامعة الدول العربیة. (۱۳) بیهقی، احمد، دلائل النبوة، به کوشش عبدالمعطی قلعجی، بیروت، ۱۹۸۵م. (۱۴) پیگولوسکایا، نینا ویکتورونا، العرب علی حدود بیزنطه و ایران، ترجمه به عربی به کوشش صلاحالدین عثمان هاشم، کویت، ۱۹۸۵م. (۱۵) تقیزاده، حسن، تاریخ عربستان و قوم عرب، قسمت پنجم، تهران، ۱۳۲۹-۱۳۳۰ش. (۱۶) حمزه اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیا، برلین، ۱۳۴۰ق. (۱۷) دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطوال، به کوشش عبدالمنعم عامر و جمالالدین الشیال، بغداد، ۱۳۷۹ق/۱۹۵۹م. (۱۸) زمخشری، جارالله، الکشاف، بیروت، دارالمعرفه. (۱۹) سالم، سید عبدالعزیز، تاریخ العرب فی عصر الجاهلیة، بیروت، ۱۹۷۱م. (۲۰) سجستانی، ابوحاتم، المعمرون والوصایا، به کوشش عبدالمنعم عامر، قاهره، ۱۹۶۱م. (۲۱) سندوبی حسن، شرح دیوان امریَّ القیس، قاهره، المکتبة التجاریة. (۲۲) سهیلی، عبدالرحمان، الروض الانف، به کوشش عبدالرحمان الوکیل، قاهره، ۱۹۶۷م. (۲۳) سیدیو، ل ا، تاریخ العرب العام، ترجمه به عربی عادل زعیتر، قاهره، ۱۹۶۹م. (۲۴) سیوطی، عبدالرحمان، تفسیر الدر المنثور، قم، ۱۴۰۴ق. (۲۵) شیخو، لوئیس، کتاب شعراء النصرانیه، بیروت، ۱۹۲۶م. (۲۶) طبری، تاریخ. (۲۷) طبری، تفسیر جامع البیان، بولاق، ۱۳۲۹ق. (۲۸) عابدین، عبدالمجید، بین الحبشه و العرب، بیروت، دارالفکر العربی. (۲۹) علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت و بغداد، ۱۹۶۸م. (۳۰) قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، به کوشش مصطفی السقا، بیروت، ۱۹۶۷م. (۳۱) کریستن سن، آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، تهران، ۱۳۴۵ش. (۳۲) کلبی، ابومنذر هشام، کتاب الاصنام، به کوشش احمد زکی پاشا، تهران، ۱۳۴۸ش. (۳۳) مسعودی، علی، مروج الذهب، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت. (۳۴) مقدسی، مطهر، البدء والتاریخ، پاریس، ۱۹۰۳م. (۳۵) نولدکه، تئودور، تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، ترجمه عباس زریاب، تهران، ۱۳۵۸ش. (۳۶) نیشابوری، حسن، تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، در حاشیه جامع البیان طبری، ۱۳۲۹ق. (۳۷) وهب بن منبه، کتاب التیجان فی ملوک حمیر، صنعا، ۱۹۷۹م. (۳۸) همدانی، حسن، الاکلیل، به کوشش انستاس ماری الکرملی، بغداد، ۱۹۳۱م، ج ۸. (۳۹) همدانی، حسن، الاکلیل، به کوشش محمد بن علی الاکوع الحوالی، قاهره، ۱۹۶۳م. (۴۰) یاقوت، بلدان. (۴۱) بیستن، AFL، مشکلات صائبین گاهشناسی: BSOAS، شانزدهم، ۱۹۵۴، بخش ۱. (۴۲) شناسه، یادداشت بر روی کتیبه Mureighan، در BSOAS، شانزدهم، سال ۱۹۵۴، قسمت ۲. (۴۳) بل، ریچارد، منشأ اسلام در Enuironment مسیحی آن، لندن، ۱۹۲۶. (۴۴) دانیلو، ژان و Marrou، هنری، قرن مسیحی است جلد I Translby وینسنت کرونین، نیویورک، ۱۹۶۴. (۴۵) فل، ایناند، مرگ Christenuerfolgung در SO darabien UND مرد himjarisch - L thiopischen Kriege nach abessinischer Ueber - lieferung، در: ZDMG ۱۸۸۱، XXXV. (۴۶) جفری، آرتور، واژگان خارجی از قرآن، بارودا، ۱۹۳۸. (۴۷) لوث، O، قرآن Commentar طبری، در: ZDMG سال ۱۸۸۱ XXXV. (۴۸) Mordtmann، JH، "Miscellen زور himjarischen Alterthumskunke"، در: ZDMG، سال ۱۸۷۷، XXXI. (۴۹) پروکوپیوس، تاریخ جنگ، جلد Transl I توسط H B، Dewing، لندن، ۱۹۵۴. (۵۰) روسینی، کونتی، بزرگراه E عالوه همکاران در اختیار داشتن desHabas؟ t، EN Arabie: JA، XVIII Juillet - Septembre ۱۹۲۱. (۵۱) استیون، بیزانس Ciuilisation، Lindin، ۱۹۶۶. (۵۲) ریکمانس، ژاک، لا cution شخصی E DES CHR E tiens Himyarites طلا sixi E من سی I مدیری، لیدن، ۱۹۵۶. (۵۳) شروتر منوده، R، uon Tristschreiben Jadab را Sarug himjaritischen تعمید میمیرند، در ZDMG، سال ۱۸۷۷، XXXI. (۵۴) اسمیت، سیدنی، Euents در عربستان در قرن ۶ میلادی، در: BSOAS، شانزدهم، ۱۹۵۴، بخش ۳. (۵۵) ابن قتیبه، المعارف. ۱۵ - پانویس
۱۶ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابرهه»، ج۲، ص۷۴۱. |